گریه کن جداییها ما رو رها نمی کنن آدما انگار برای ما دعا نمی کنن گریه کن حالا حالا از هم باید جدا باشیم بشینیم منتظر معجزه ی خدا باشیم گریه کن منم دارم مثل تو گریه می کنم ه خدای آسمونامون گلایه می کنم گریه کن تو بختمون یه برف سنگین نیومد این همه پرنده رد شد مرغ آمین نیومد گریه کن واسه شبایی که بدون هم بودیم تنهایی برای سنگینی غصه کم بودیم گریه کن برای روزایی که خورشیدی نداش دلای من و تو که به فردا امیدی نداش گریه کن فکر کن دلیلی ندارم فقط همین واسه فاصله که از آسمونه تا زمین گریه کن سبک می شی روزای خوب یادت میاد گرچه تو تقویمامون نیستن اون روزا زیاد گریه کن برای قولی که بهش عمل نشد واسه مشکلاتی که ،بودش و هست و حل نشد گریه کن برای اون دلایی که چینی بودن بی وفایی یا که دیدی به چه سنگینی بودن گریه کن برای لحظه هایی که تلف شدن گلایی که ما نچیدیمشونو علف شدن گریه کن برای نقشه ها که مهتابی بودن برای عاشقیای ما که قلابی بودن گریه کن برای رویایی که قسمت نمی شه یه شبم سر خدا واسه ما خلوت نمی شه گریه کن برای خوابا که فقط یه خواب بودن واسه آرزوهامون که همشون حباب بودن گریه کن واسه خوشی هایی که نازل نمی شن واسه اون دیوونه ها که دیگه عاقل نمی شن گریه کن برای اولا که عاشقونه بود حال هم پرسیدن فقط یه جور بهونه بود گریه کن از یادمون رفتش و اسفند نزدیم دستمون تو دست هم بودشو لبخند نزدیم گریه کن چون اون روزامون دیگه تکرار نمی شه دلامون به سادگی حاظر به اقرار نمی شه گریه کن غرور واسه دیوونگی یه سد شده مرغ آمین دیده این صحنه رو تندی رد شده گریه کن بذار تمام عقده هات شسته بش حق داره آدم یه وقتا از خودش خسته بشه گریه کن واسه همه واسه خودت ، برای من توی بارونی ترین ثانیه حرفاتو بزن گریه کن تا آینه شه ، باز اون چشای روشنت